یادتـــــــــــ . . .

 
برای نبودن که . . .

همیشه لازم نیستــــــــــ راه دوری رفته باشی

میتوانی همین جا

پشت تمـــــــــام ِ بغضهایت ، گم شده باشی

این روزها خوبم ، کار میکنم ، شعر میخوانم

قصه می نویسم و گـــــــــــاهی

دلم که برایتــــــــــــ . . . تنگ میشود

تمام خیابانها را ، با یادتـــــــــــ . . . پیاده میروم



این نظر توسط تنها در تاریخ 1390/11/18/2 و 12:42 دقیقه ارسال شده است

<-CommentGAvator->

من و تو با همیم اما دلامون خیلی دوره

همیشه بین ما دیوار صد رنگ غروره

نداریم هیچ کدوم حرفی که باز هم تازه باشه

چراغ خنده هامون خیلی وقته سوت و کوره

من و تو

من و تو

من و تو

هم صدای بی صداییم ، با هم و از هم جداییم

خسته از این قصه هاییم ، هم صدای بی صداییم

نشستیم خیلی شب ها قصه گفتیم از قدیما

یه عغمره وعده ها افتاده از امشب به فردا

تمام وعده ها رو دادیم و حرفا رو گفتیم

دیگه هیچی نمی مونه برای گفتن ما

من و تو

من و تو

من و تو

هم صدای بی صداییم ، با هم و از هم جداییم

خسته از این قصه هاییم ، هم صدای بی صداییم

گل های سرخمون پوسیده موندن توی باغچه

دیگه افتاده از کار ساعت پیر رو طاقچه

گل های قالی رنگ زرد پاییزی گرفتن

اون هام خسته شدن از حرف هر روز تو و من

من و تو ، من و تو ، من و تو ، من و تو


برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: